درون من

ادبیات

درون من

ادبیات

خواب

باز هم به خوابم آمدی ! 
خواب مرا به یادت هست ؟
آخ از دست تو
چرا از یادم نمی روی ...
به کجای دلم آویزانی که کنده نمی شوی ...
کابوسم شده ای
شورم شده ای
شرم شده ای 
در سکوت درونم در کنارم می نشینی
در پایکوبی هایم با من می رقصی
غذایم را می چشی و می خندی
دلنوشته هایم را خط خطی می کنی
می خواهی بمانی ؟
بمان اما
قول بده از خواب هایم بیرون بیایی 
به رویم خم شوی
با یک شاخه گل
و مرا ببوسی
می خواهم بیدار شوم ...


بهمن 92

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد